
نسیمی
شمارهٔ ۲۵۳
۱
ای به میان دلبران زلف تو بر سر آمده
گل ز رخ تو منفعل، لاله به هم برآمده
۲
دیده ندیده، تا جهان هست، به لطف قامتت
بر لب جویبار جان سرو سمنبر آمده
۳
گرچه نهد بر آسمان مسند حسن مه، ولی
سلطنت جمال را روی تو در خور آمده
۴
چشم جهان به خواب خوش هیچ ندیده تاکنون
فتنه چنین که در جهان روی تو دلبر آمده
۵
طبع و مزاج و آب و گل هست تو را، ز جان و دل
ای همه حسن و جوهرت روح مصور آمده
۶
ای ز درم به فال سعد آمده باز، مرحبا
چون تو که دید دولتی کز در کس درآمده؟
۷
گرچه خوش است در نظر حسن و طراوت قمر
هست به چشم اهل دل روی تو خوشتر آمده
۸
توبه چگونه نشکند گوشه نشین، که در جهان
چشم و لب تو هریکی با می و ساغر آمده
۹
هست نسیمی گدا آنکه ز فیض فضل حق
دیده عشق پرتوش معدن گوهر آمده
تصاویر و صوت


نظرات