
نسیمی
شمارهٔ ۲۶۲
۱
ای که حاجت ز در اهل ریا میطلبی
نقد مقصود کجا و تو کجا میطلبی
۲
جای آن است که خون تو بریزند ای دل!
سستهمت! نظر از غیر چرا میطلبی؟
۳
تا تو در بند خودی راه به جایی نبری
ترک خود گیر اگر زان که خدا میطلبی
۴
تا به کی در طلبش این همه سرگردانی؟
دوست غایب ز تو چون نیست کرا میطلبی؟
۵
چون نسیمی طلب خاک در میکده کن
گر تو اکنون چو خضر آب بقا میطلبی
نظرات