نسیمی

نسیمی

شمارهٔ ۲۸

۱

من سر شادی ندارم با غم یارم خوش است

من مسیحا مذهبم با دیر و خمارم خوش است

۲

مستم از جام اناالحق، جای من گو دار باش

دولت منصور دارم، بر سر دارم خوش است

۳

نیستم چون اهل دنیا، طالب دیدار و گنج

چون فقیر محتشم بی گنج و دینارم خوش است

۴

چون دم روح القدس در جان بیمار من است

با وصال آن طبیب این جان بیمارم خوش است

۵

کار و باری بود اگر، در عشق شستم دست از آن

غیر از آن کاری ندارم، با چنین کارم خوش است

۶

بر سر کوی هوایت کان مقام حیرت است

پا و سر گم کرده ام، بی کفش و دستارم خوش است

۷

من خلیل عشق یارم رخ نمی تابم ز نار

نار با عاشق چو گلزار است با نارم خوش است

۸

عروة الوثقی و سر وحدت و حبل المتین

زلف دلدار است از آن با زلف دلدارم خوش است

۹

من ز چشم مست ساقی در خمارم روز و شب

عیب نتوان کرد اگر با خمر خمارم خوش است

۱۰

جنت فردا و حور عین نمی باید مرا

کز نعیم آخرت با وصل آن یارم خوش است

۱۱

من ز نور آفتابم ای نسیمی زان جهت

جاودان با آفتاب و ماه و انوارم خوش است

تصاویر و صوت

دیوان فارسی فضل الله نعیمی تبریزی و عماد الدین نسیمی شیروانی به کوشش پرفسور رستم علی‌اف - فضل الله نعیمی تبریزی, عمادالدین نسیمی شیروانی - تصویر ۸۶
دیوان اشعار فارسی سید عماد الدین نسیمی به کوشش سید احسان شکر خدایی و نرگس سادات شکر خدایی - سید عماد الدین نسیمی - تصویر ۱۵۸

نظرات