نسیمی

نسیمی

شمارهٔ ۲۸۲

۱

زلف را بر هر دو رخ جا می کنی

غارت جان، قصد دلها می کنی

۲

می دهی ساغر ز چشم پرخمار

سالکان را مست و شیدا می کنی

۳

در جهان از زلف و رخسار این قمر!

هر زمان صد فتنه پیدا می کنی

۴

کرده ای آیینه ما را و در او

صورت خود را تماشا می کنی

۵

پرده برمی داری از روی چو ماه

گنج حق را آشکارا می کنی

۶

گوشه گیران مرقع پوش را

بت پرست عشق و رسوا می کنی

۷

دانه می سازی ز خال عنبرین

دام دل زلف سمن سا می کنی

۸

می کنی با عاشقان ناز و عتاب

مدعی را آفرین ها می کنی

۹

بیدلی را هردم ای لیلی چو من

عاشق و مجنون و شیدا می کنی

۱۰

مشکل هردو جهان حل می شود

چون ز گیسو یک گره وا می کنی

۱۱

کس ندیده است این قیامت ها که تو

در جهان ای سدره بالا! می کنی

۱۲

اهل معنی را به دور زلف و خال

همچو نقطه بی سر و پا می کنی

۱۳

طور سینای تجلی توییم

ای که ما را طور سینا می کنی

۱۴

ای نسیمی از دم روح القدس

مردگان را حشر و احیا می کنی

تصاویر و صوت

دیوان اشعار فارسی سید عماد الدین نسیمی به کوشش سید احسان شکر خدایی و نرگس سادات شکر خدایی - سید عماد الدین نسیمی - تصویر ۴۲۸

نظرات