نسیمی

نسیمی

شمارهٔ ۳۱

۱

گرچه چشم ترک مستت فتنه و ابرو بلاست

این چنین دلبر بلا و فتنه دیگر کجاست؟

۲

نقش اشیا سر به سر روشن شد از رویت مگر

جام جمشید رخت آیینه گیتی نماست

۳

چون تو هستی دایم اندر خانقاه و میکده

رند و صوفی را چرا پیوسته باهم ماجراست؟

۴

سالکان را در طریق کعبه وصل رخت

منزل اول فنای خویش و نفی ماسواست

۵

گونه رویت آفتاب ذات پاک است از چه رو

از رخت صحن سرای هر دو عالم پر ضیاست

۶

بر صراط الله از آن بر خط رویت می روم

کاهل معنی را صراط الله خط استواست

۷

چار مژگان و دو ابرو و دو خط و موی سر

هشت باب جنت و هم جنت و فردوس ماست

۸

سرو را تا نسبتی کردم به بالای تو نیست

راستی را زین فرح پیوسته در نشو و نماست

۹

دل ز من گفتم که دزدید؟ ابرویت گفتا که چشم

این چنین پرفتنه کج با کسی گفته است راست

۱۰

تا به سر سی و دو خط رخت ره برده ام

شش جهت چندانکه می بینم همه روی خداست

۱۱

چون نسیمی رستگار است از فنا و از عدم

هر وجودی را که از سی و دو نطق حق بقاست

تصاویر و صوت

دیوان فارسی فضل الله نعیمی تبریزی و عماد الدین نسیمی شیروانی به کوشش پرفسور رستم علی‌اف - فضل الله نعیمی تبریزی, عمادالدین نسیمی شیروانی - تصویر ۷۷

نظرات