
نسیمی
شمارهٔ ۵۴
۱
جانا بیا که صحبت جان بی تو هیچ نیست
ناز و نعیم هر دو جهان بی تو هیچ نیست
۲
هر کام و ذوق و عشرت و عیش و طرب که هست
ای آرزوی جان من، آن بی تو هیچ نیست
۳
فردوس و حور بی تو نخواهم که پیش من
جنات عدن و حور و جنان بی تو هیچ نیست
۴
تاج قباد و ملک سلیمان به نیم جو
چون حاصل زمین و زمان بی تو هیچ نیست
۵
باغ بهشت و سایه طوبی کجا برم
کآن ها به چشم زنده دلان بی تو هیچ نیست
۶
هیچ است بی وجود وصال تو هر دو کون
یعنی وجود کون و مکان بی تو هیچ نیست
۷
صهبای کوثر از لب رضوان به بزم خلد
ای نوش لعل پسته دهان، بی تو هیچ نیست
۸
در باغ چشمم آب روان می رود ولی
ای سرو ناز آب روان بی تو هیچ نیست
۹
بگذر ز نام و نفی نشان کن نسیمیا
چون نیستی تو، نام و نشان بی تو هیچ نیست
تصاویر و صوت


نظرات