
نسیمی
شمارهٔ ۶۰
۱
آرزومندی و درد هجر یار از حد گذشت
در غمش صبر دل امیدوار از حد گذشت
۲
گرچه دلشادم به امید شب وصلت، ولی
محنت هجران و جور روزگار از حد گذشت
۳
گرچه بر راه خیالش دیده می دارم نگاه
انتظار وصل روی آن نگار از حد گذشت
۴
روی بنمای ای گل خندان که بی وصل رخت
بر دل مجروح بلبل زخم خار از حد گذشت
۵
شرط عاشق نیست از بیداد نالیدن، ولی
جور آن آشفته زلف بی قرار از حد گذشت
۶
بر امید جام نوشین شراب لعل دوست
خوردن خون دل و درد خمار از حد گذشت
۷
ز آب مژگانم حذر کن کز غم رویت مرا
گریه جان سوز و چشم اشکبار از حد گذشت
۸
در کمند زلفت ای مه، از کمانداران چرخ
تیرباران بر من لاغر شکار از حد گذشت
۹
بار هجرانت نسیمی بارها بر جان کشید
دل ضعیف است ای نگار این بار، بار از حد گذشت
تصاویر و صوت

نظرات