نسیمی

نسیمی

شمارهٔ ۶۵

۱

ای سایه الهی ظل همای زلفت

جانها اسیر چشمت، سرها فدای زلفت

۲

زلفت به هر دو عالم نفروشم ای پریرخ

کاین مختصر نباشد عشر بهای زلفت

۳

کی جاودان بماند اندر بقای رویت

جانی که نیست او را، در سر هوای زلفت

۴

چون جان ماست ای جان، زلف تو جان ما را

جانی که هست در تن، باشد به جای زلفت

۵

در دور چشم مستت ز احیاء روح قدسی

صد محشر است هردم در حلقه های زلفت

۶

ای فتنه خلایق عین سیاه مستت

غوغا گرفت عالم از هوی و های زلفت

۷

زلفت دوتاست ای جان لیکن ز روی وحدت

در عالم هویت یکتاست تای زلفت

۸

تا از صبا شنیدم زلف تو را پریشان

آشفته است حالم، هردم برای زلفت

۹

دارد ز چین زلفت صد خانه پر ز عنبر

ای مطلع تجلی چین و خطای زلفت

۱۰

پیمان شکن نگویم زلف تو را که هردم

جان می دمد در اشیا بوی وفای زلفت

۱۱

در عین خضر خطت آب حیات دیدم

ای باده «سقاهم » آب بقای زلفت

۱۲

(ای مشرق هویت دارالسلام رویت

وی مسکن سعادت ظلمت سرای زلفت)

۱۳

شد هادی نسیمی زلفت به حور و جنت

ای بر هدی نهاده ایزد بنای زلفت

تصاویر و صوت

نظرات