نسیمی

نسیمی

شمارهٔ ۶۶

۱

ای شمع فلک پرتوی از روی چو ماهت

وی ظلمت شب شمه ای از زلف سیاهت

۲

صد سینه به سودای تو خون شد چو زلیخا

صد یوسف صدیق فرو رفته به چاهت

۳

تا خاک کف پای تو در دیده کشد مهر

افتاده به پیشانی و رو بر سر راهت

۴

بی جرم و گناه ار بکشی خلق جهان را

ای لطف الهی نبود هیچ گناهت

۵

خورشید و مه و زهره که شاهان جهانند

بر مسند خوبی همه نازند به جاهت

۶

ای صورت زیبای تو خود آیت رحمان

از چشم بدان باد نگهدار الهت

۷

می سوز نسیمی و مزن آه، مبادا

تیره شود آن آینه ماه ز آهت

تصاویر و صوت

نظرات