
نسیمی
شمارهٔ ۶۸
۱
گر به می تشنه شود آن لب باریک مزاج
نوش کن شربت ماء العنب از جام زجاج
۲
ساقیا دردسری می دهدم رنج خمار
باده پیما که به یک جرعه بسازیم علاج
۳
بر بناگوش تو آن خال سیه دانی چیست؟
ز آبنوسی است یکی نقطه بر آن تخته عاج
۴
به تو محتاجم و روزی ز غلامان می پرس
صورت حال گدایان به سلطان محتاج
۵
هندویی سنبل مشکین تو از هر طرفی
دید و بر گردن مشک ختن آورد خراج
۶
تا شرف یافت ز خاک سر کوی تو سرم
به سر کوی تو سوگند، ندارم سر تاج
۷
دیده بحر است و در آن بحر نسیمی غواص
غرقه خواهد شدن ار بحر برآرد امواج
نظرات