نسیمی

نسیمی

شمارهٔ ۷۱

۱

رفتم اینک از سر کوی تو ای جان! خیر باد

زحمتی گر بود کردم بر تو آسان خیر باد

۲

خیر بادی کوی یاران را که در روز وداع

رسم می‌باشد که می‌گویند یاران خیر باد

۳

وه که می‌باید به ناکام از تو دل برداشتن

ورنه با جانان کجا هرگز کند جان خیر باد

۴

دست هجران توام بس داغ‌ها بر جان نهاد

من نخواهم برد جان از دست هجران خیر باد

۵

در بهار وصل بودیم و خزان هجر یار

کرد دورم از تو ای سرو خرامان! خیر باد

۶

من چو سایه رو به دیوار عدم آورده‌ام

تو بمان جاوید ای خورشید تابان! خیر باد

۷

می‌گذارد جان نسیمی یادگار و می‌رود

با دل پرخون و چشم اشکباران خیر باد

تصاویر و صوت

دیوان اشعار فارسی سید عماد الدین نسیمی به کوشش سید احسان شکر خدایی و نرگس سادات شکر خدایی - سید عماد الدین نسیمی - تصویر ۲۰۵

نظرات