
نسیمی
شمارهٔ ۷۴ - استقبال از حافظ
۱
تا پرده ز رخسار چو ماه تو برافتاد
از پرده بسی راز نهانی به در افتاد
۲
بود آتش رخسار تو چون میوه توحید
از بهر کلیم آتش از آن در شجر افتاد
۳
با لاله صبا شرح گل روی تو می کرد
دلسوخته را آتش غم در جگر افتاد
۴
مرغی که برش خرمن هستی به جوی بود
دام شکن زلف تو را دید و درافتاد
۵
چشم تو نظر با دل صاحب نظران داشت
زان عاشق رویت همه صاحب نظر افتاد
۶
ماه از هوس دیدن روی تو چو خورشید
از روزنه در خانه و از در به در افتاد
۷
بس چشم تر ما و لب خشک بسوزد
چون آتش سودای تو در خشک و تر افتاد
۸
تا غمزه فتان تو را شد هوس صید
چندین دل سودازده بر یکدگر افتاد
۹
چون سرمه کجا در نظر اهل دل آید
آن کس که نشد خاک و بران رهگذر افتاد
۱۰
پروانه مشتاق تو، ای شمع دل افروز
از شوق به جان آمد و از بال و پر افتاد
۱۱
شرح لب شیرین تو می کرد نسیمی
نی ناله برآورد و فغان در شکر افتاد
تصاویر و صوت


نظرات