نسیمی

نسیمی

شمارهٔ ۷۵

۱

کس بدین آیین حسن از مادر گیتی نزاد

تا ابد چشم بد، از روی تو یارب دور باد

۲

جور حسنت گرچه بسیار است و بی پایان، ولی

از تطاول های زلفت، ای امیر حسن، داد

۳

کرده ام در سر هوای زلف آتش مسکنت

گرچه می دانم که زلفت می دهد سرها به باد

۴

از برم رفتی و یاد از من نیاوردی دگر

ای ز یادت رفته یادم، هر دمت صد بار یاد

۵

بر دل شیدا نهم داغ شکیبایی و صبر

سینه گر نتوانمت بر سینه سیمین نهاد

۶

عاشق روی تو گشتم هرکه خواهد گو بدان

عشق پنهان چون کنم؟ طشت من از بام اوفتاد

۷

زاهدان را زهد و ما را عشق خوبان شد نصیب

هرکسی را در ازل حق آنچه قسمت بود داد

۸

می کنم سودای بند حلقه زلفت ولی

جز به دست بخت و دولت این گره نتوان گشاد

۹

در غم هجران و دوری سوختم بنمای روی

تا به دیدارت شود جان من غمدیده شاد

۱۰

ای نسیمی چون ببینی قامتش را سجده کن

زان که پیش سرو همچون شمع نتوان ایستاد

تصاویر و صوت

دیوان فارسی فضل الله نعیمی تبریزی و عماد الدین نسیمی شیروانی به کوشش پرفسور رستم علی‌اف - فضل الله نعیمی تبریزی, عمادالدین نسیمی شیروانی - تصویر ۱۰۷

نظرات