
نسیمی
شمارهٔ ۸۴
۱
در کوی خرابات مناجات توان کرد
در طور لقا عیش خرابات توان کرد
۲
گر بازی شطرنج خط و خال تو این است
لیلاج جهان را به رخت مات توان کرد
۳
ای زاهد مغرور به طاعت مکن افغان
شیخی به چنین کشف و کرامات توان کرد
۴
گر مرکب تحقیق توانی به کف آری
سیاره صفت سیر سماوات توان کرد
۵
تا کی سخن از خرقه و سجاده و پرهیز
ارشاد بدین کهنه خرافات توان کرد
۶
کی بر سر بازار خرابات مغان خرج
سیم دغل از توبه و طامات توان کرد
۷
روی تو به خوبی نه بدان مرتبه دیدم
کاندیشه حسنش به خیالات توان کرد
۸
گر دیده تحقیق بود درک تجلی
از چهره هر ذره ذرات توان کرد
۹
دادند نشان رخت آن زمره که گفتند
سجده ز برای صنم و لات توان کرد
۱۰
چون پیش نسیمی صفت و ذات یکی شد
کی فرق میان صفت و ذات توان کرد
تصاویر و صوت

نظرات