نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۱

۱

اذا ماشئت ان تحیی حیوة حلوة المحیا

به رسوایی برآور سر ز مستوری برون نِهْ پا

۲

حدیث حسن و مشتاقی درون پرده پنهان بود

برآمد شوق از خلوت نهاد این راز بر صحرا

۳

ز خط و خال رخسارش قضا شکل نمود اول

قلم برداشت هر ذره ورق پر گشت از انشا

۴

در آن گلشن هوا بودم که مستی زاد از نرگس

در آن مجلس صفا بودم که عشق از حسن شد پیدا

۵

به زحمت اتصال افتد، چو پیوندی برید از هم

به فرصت قطره دریا می‌شود، چون قطره شد دریا

۶

کجا ناز و نیاز عاشق و معشوق کم گردد

ز حاجت حسن مستغنی و ما محتاج استغنا

۷

شراب و شاهد و میخانه و ساقی همه دلکش

به این خمار بی‌پروا سری داریم و صد سودا

۸

تقاضا بر تقاضا می‌رسد زان سوی دل هر دم

زمانی نیستم خالی فغان زین شوق کارافزا

۹

اگر نالم ز حرمان رخ مگردان حسبة لله

قیاس وصل و محرومی گلستانست و نابینا

۱۰

درون بیت احزان پیر نابینا چه می‌داند

که شهری بر سر سودای یوسف می‌کند غوغا

۱۱

«نظیری» گر طمع داری که مقبول جهان باشی

فلا تحسد و لاتبخل و لاتحرص علی الدنیا

تصاویر و صوت

دیوان نظیری نیشابوری با تصحیح و تعلیقات محمدرضا طاهری - نظیری نیشابوری - تصویر ۳۸

نظرات