نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۱۰۴

۱

به شرح حالت من نامه ها در اطرافست

هزار قافله ام زیر بار او صافست

۲

به مهربانی او اعتماد نتوان کرد

که تازه عاشقم و خاطرش به من صافست

۳

به ناله اشک فشانم که تازه دولت را

عطای نیم درم دستگاه صد لافست

۴

به عشوه کرد تبسم به خنده جان دادم

خلاف دوست نمودن خلاف انصافست

۵

بهشت روزی نابالغ محبت نیست

کسی که طفل بمیرد مقامش اعرافست

۶

به تلخی از لب این شاهدان شاه شناس

اگر شویم مکرم کمال الطافست

۷

هزار مصرف شکر صرف منعمان سازند

نواله ای به فقیر ار دهند اسرافست

۸

ز عالمی که به کس دوستی به سر نرساند

وفا مجوی که عنقا هنوز در قافست

۹

اگر ز راز دلت آگهم عجیب مدان

که علم کشف نه از قسم علم کشافست

۱۰

به یک تبسم دزدیده ام فراهم ساز

که چون رخ تو پریشانیم از اطرافست

۱۱

«نظیری » از ره سنجیدگی شود غالب

دغل مباز که میزان به دست صرافست

تصاویر و صوت

نظرات