
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۱۰۵
۱
کس ننمود جرعهای کز جگرم گزک نخواست
بینمکی نگفت کس کز سخنم نمک نخواست
۲
هرکه زیاده دادمش عربده بیشتر نمود
پر ترکش نساختم کاسه که پر ترک نخواست
۳
آمده نقش بازیم ورنه فراز دیده ام
کس ننشست کز حسد جای دو شش دو یک نخواست
۴
من همه عجز و همگنان میل نزاع می کنند
هرکه حریرباف شد عاقل ازو خسک نخواست
۵
رنگ رخ سخن نشان می دهد از عیار مرد
صاحب فهم خورده بین ناسره را محک نخواست
۶
گفت و شنید دوستان مایه عیش می شود
آن که شمرده زد نفس همدمی ملک نخواست
۷
عالم و یک مسیح دم، دیر مغان و یک صنم
هرچه بخواست رای من اختر نه فلک نخواست
۸
مصرع نظم بی غلط صفحه نثر بی سقط
نسخه نظم و نثر من نقطه سهو و شک نخواست
۹
نظم «نظیری » از ازل معجزه خیز آمده
گزلک جاهلی مکش نسخه صنع حک نخواست
تصاویر و صوت

نظرات