
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۱۰۷
۱
زهی نسخه آفرینش جمالت
نکت یاب مجموعه گل خیالت
۲
به فطرت فزونی نخواهد زبولت
ز ظلمت برونی نباشد زوالت
۳
همیشه حق از قول و رای تو روشن
نپوشیده موج حوادث زلالت
۴
به حد خرد هست پرواز هر تن
تو روحی خرد پرد از پر و بالت
۵
همه وجدها صوفیان را ز قولت
همه حال ها قدسیان را ز حالت
۶
به اعجاز قولت که ایمان نیارد
حلالت بود خون منکر، حلالت
۷
به باطن تو را دید آدم مقدم
ز صدر جنان شد به صف نعالت
۸
به پیرامنت سایه ظاهر نگردد
که خور گشته طالع فراز نهالت
۹
به حسن تو نقاش نقشی نیارد
که صنعت گری ختم شد بر کمالت
۱۰
توان گفت لیس کمثله به شأنت
که در غیب نبود مثال مثالت
۱۱
«نظیری » چنان ساز صافی سخن را
که روح نبی خوش شود از مقالت
نظرات