
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۱۴۴
۱
ای کعبه که گردت ننشیند به صفا هیچ
جایی که عطای تو بود کفر و خطا هیچ
۲
نرخ نظر حسن قبول تو بلند است
ریزیم دل ار بر سر دل تا به سما هیچ
۳
با قهر تو علت نه و با مهر بهانه
آن را که مراد تو بلا خواست دعا هیچ
۴
گر بهره ای از خلق و سرشت تو ندارند
خاک پی روح القدس و آب بقا هیچ
۵
عشق تو مرا از بت و زنار برآورد
آن را که تو کردی طلب اعراض و رضا هیچ
۶
با آن که ز پی چشم عزیزان نگران بود
رفتیم و نکردیم نگاهی به قفا هیچ
۷
کونین چه کار آیدم ار با تو نباشم
بی دولت وصل تو نعیم دو سرا هیچ
۸
کم حوصلگی از طرف ماست وگرنه
از بحر نوالت نشود کم به عطا هیچ
۹
از توست که این زمزمه با طبع «نظیری » است
بانگی که نباشد نکند کوه صدا هیچ
نظرات