
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۱۶
۱
طاعت ما نیست غیر از ورزش پندار ما
هست استغفار ما محتاج استغفار ما
۲
هر گشادی کز سوی ما شد گره بر کار زد
قطع ها کردیم اما شد همه زنار ما
۳
از نخستین جلوه قد دلبری افراشت حسن
از نگاه اول افتاد این گره در کار ما
۴
شوق، صدمنصور کشت و عشق صدیوسف فروخت
بوالعجب هنگامه ها گرمست در بازار ما
۵
از شمیم گل دماغ ما پریشان می شود
بر نمی تابد دم عیسی دل بیمار ما
۶
خانه ما خاکساران بر سر راه صباست
شب نمی سوزد چراغ از پستی دیوار ما
۷
وقت می خواران شبیخون قضا برهم نزد
تا چراغ بزم مستان شد دل هشیار ما
۸
باغبان در موسم گل گو در بستان ببند
دفتر شعرتر ما، بس بود گلزار ما
۹
نغمه مستانه میریزد «نظیری» را ز لب
از نوا خالی مبادا خانه خمار ما
نظرات