نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۱۸۰

۱

باعث راندنم از بزم بجز عار نبود

ورنه کس را به من و بودن من کار نبود

۲

تا شدم از تو جدا تفرقه پامالم کرد

دولت آن بود که این فرقت دیدار نبود

۳

همه آسان ز جدایی تو مشکل گردید

هیچ دشوار به دیدار تو دشوار نبود

۴

به بدی در همه جا نام برآرم که مباد

خون من ریزی و گویند سزاوار نبود

۵

ناله از بهر رهایی نکند مرغ اسیر

خورد افسوس زمانی که گرفتار نبود

۶

عشقم از سود و زیان دو جهان فارغ کرد

از چه کارم به همه عمر همین کار نبود

۷

خوش دلی کرد «نظیری » برش امشب خالی

صد سخن گفت که شایسته اظهار نبود

تصاویر و صوت

نظرات