
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۱۸۲
۱
دلم از ناله خوش گردید امید اثر باشد
بسی آسود شستم این خدنگم کارگر باشد
۲
اگر دزدیده دیدن ها نباشد بهر پاس دل
محبت از تغافل های بیجا در خطر باشد
۳
دلم تا خو به آسایش نگیرد روز خرسندی
به خاطر شیوه یی آید که آن جانسوزتر باشد
۴
ز هجران روز ما دارد غبار عالمی بر دل
نباشد در شب ما روشنی گر صد سحر باشد
۵
نگویم جرم ادراکست، شرم غمزه را نازم
که صدره کشته ام دید و ز حالم بی خبر باشد
۶
مکن دورم، که بس دشوار باشد بال افشاندن
اسیری را که گردی زین حرم بر بال و پر باشد
۷
«نظیری » شاد هم باشی که خدمتکار دیرینی
کدامت قدر و قیمت پیش او؟ خاکت به سر باشد
نظرات