نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۱۸۶

۱

صبحی بنال راه فلک برنبسته‌اند

هرچند دیر آمده‌ای در نبسته‌اند

۲

حرمان تو ز همت کوتاه‌بین توست

هرگز در کریم به کافر نبسته‌اند

۳

سرمایه شناخت چراغیت داده‌اند

اما ره چراغ ز صرصر نبسته‌اند

۴

بر تشنگان بباز بخیلی برای چیست؟

دریا کریم و ظرف تو را سر نبسته‌اند

۵

ما می‌رمیم رخش تو را پی نکرده‌اند

ما وحشییم باز تو را پر نبسته‌اند

۶

عالم ز ظلمت شب حرمان سیاه شد

کو آفتاب اگر ره خاور نبسته‌اند؟

۷

مکتوب دوستداری ما را جواب نیست

غیر از سرش به بال کبوتر نبسته‌اند

۸

هر مرغ بر هوای گلی آشیان نهد

بر شاخ شعله بال سمندر نبسته‌اند

۹

تا چند عود خام «نظیری» فروختن

دودی برآر روزن مجمر نبسته‌اند

تصاویر و صوت

نظرات