نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۱۹۶

۱

آخر به من آن مغ بچه هم کیش برآمد

وان کافر بیگانه به من خویش برآمد

۲

نیش سیهم گرچه نمود آن صف مژگان

نوشین نگهی از عقب نیش برآمد

۳

چشمش ز کمان خانه ابرو به من انداخت

هر تیر که چالاکتر از کیش برآمد

۴

اقبال دو گیتی به کلاه نمدی بود

دیهیم شه از خانه درویش برآمد

۵

کامی که به شمشیر و سنان دیر برآید

از دیده خونین و دل ریش برآمد

۶

بر خلق نگردید گران هر که درین بزم

پس از همه رفت و ز همه پیش برآمد

۷

دیدیم ز سر تا قدمش حسن و شمایل

لیک از همه خوبیش وفا بیش برآمد

۸

دادیم به جان منصب هم رازی جانان

دل نیز دوروی و غرض اندیش برآمد

۹

سامان نشد از سعی خرد کار «نظیری »

دیوانه شد و از خود و از خویش برآمد

تصاویر و صوت

دیوان نظیری نیشابوری با تصحیح و تعلیقات محمدرضا طاهری - نظیری نیشابوری - تصویر ۱۴۵

نظرات