
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۱۹۹
۱
به دل ز شوق تو چون ناله در سماع آید
اجابت از در و بامم به استماع آید
۲
میی است در خم شوقم که گر به جوش رود
هزار ذره و پروانه در سماع آید
۳
چنان به نالش من روزگار خوش دارد
که گر خموش شوم به سر نزاع آید
۴
به بیع عشوه برم جان که مست ناز مرا
اهانتی است که خود بر متاع آید
۵
بجاست ناله مرغ چمن که گل به شتاب
چنان رود که مگر از پی وداع آید
۶
چسان فسانه بلبل برم به درد سرش
سریست آنکه ز بوی گلش صداع آید
۷
سر از اطاعت فرمان کشم جم و کی را
که بنده یی که مطیع تو شد مطالع آید
۸
نمونه ای ز وصال تو و نمایش ماست
که ذره در نظر از هستی شعاع آید
۹
به صبر داد «نظیری » قرار، فرمان ده
که غم به بدعت و هجران به اختراع آید
نظرات