
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۲۰۷
۱
این کعبه را بنا نه به باطل نهادهاند
بس معنی و جمال درین گِل نهادهاند
۲
درمانده گشته است به این کار و بال عقل
هرسو هزار عقده مشکل نهادهاند
۳
زین گل چه دیدهاند مگر حاملان عرش
کز رنج ره به بادیه محمل نهادهاند
۴
قلزم به شور رفته و عمان نشسته تلخ
زین آب زندگی که به ساحل نهادهاند
۵
آه این چه دوستی است که سرهای یکدگر
خویشان بریده در ره قاتل نهادهاند
۶
خوارم مکن که ریختن آب روی را
با خون صد شهید مقابل نهادهاند
۷
بر هرکه هوشیار بود اعتراض کن
مستان قدم به بزم تو غافل نهادهاند
۸
بنمای رخ تمام که شاهانه چیدهاند
شاهان که خان به دعوت سایل نهادهاند
۹
گردن بنه به تیغ «نظیری» که عاشقی
بر سر کلاه مردم عاقل نهادهاند
نظرات