نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۲۱

۱

دیدمش در دل نهفتم آه بی‌تأثیر را

در کمان از بس که دزدیدم شکستم تیر را

۲

پای رفتن نیست زین بزمم که در بیرون در

بخت دارد در کمین هجر گریبان گیر را

۳

خوشدل از غیرم که در بزم وصال او نیافت

ذوق درد اضطراب و لذت تغییر را

۴

از کمند دادی گر آزارم خجل از من مباش

کرده ام خاطرنشان خویش صد تقصیر را

۵

گشته دل پامال حسرت عشوه در کارش مکن

قلب زراندود ما ضایع کند اکسیر را

۶

از نگاهی شد «نظیری » صید و من در انفعال

زان که آن وحشی نمی ارزد بهای تیر را

تصاویر و صوت

نظرات