نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۲۳۵

۱

ناوک غم جان شکافد سینه گر جوشن شود

عشق مغناطیس گردد دل اگر آهن شود

۲

سینه پرحسرتی دارم که از اندوه او

تا به نزدیک لب آرم خنده را، شیون شود

۳

بیش شد سرگشتگی چندان که پایم پیش شد

سر به تاریکی نهادم تا رهی روشن شود

۴

یک توجه از تو در کارست و یک عالم مراد

غم ندارم گر اجابت با دعا دشمن شود

۵

شب ترنم های من بیدار دارد خلق را

هرکه را سوزد چراغی ناله ام روغن شود

۶

بس که بی تو جامه تن در بر جان تنگ شد

گر گریبان را بدوزم چاک از دامن شود

۷

وصل اگر خواهی «نظیری » شوق را سرمایه ساز

نور عشق است این چراغ وادی ایمن شود

تصاویر و صوت

نظرات