نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۲۴۸

۱

ز گردش‌های چشمش مستی پیمانه می‌خیزد

گره از ابروان می‌خیزدش، مستانه می‌خیزد

۲

چو در روز قیامت هرکسی خیزد به سودایی

شهید نرگس او از لحد دیوانه می‌خیزد

۳

مهیای فنایم جلوه‌ای در کار می‌خواهم

مهم بر بام تابد آتشم از خانه می‌خیزد

۴

چراغ اهل عشق از کلبه من می‌شود روشن

نشنید ذره گر بر روزنم پروانه می‌خیزد

۵

ز بس محو تصور کردن یارم نمی‌دانم

که در کاشانه می‌آید، که از کاشانه می‌خیزد

۶

سبق از یک ورق، لیلی و مجنون را چه حالست این

یکی دیوانه می‌گردد، یکی فرزانه می‌خیزد

۷

ز شرح قصهٔ ما رفته خواب از چشمْ خاصان را

شب آخر گشته و افسانه از افسانه می‌خیزد

۸

بر دنیا و دین خواهی سرشکی بر جراحت ریز

کزین آب و زمین صد خرمن از یک دانه می‌خیزد

۹

مگر گاهی «نظیری» می‌کند آرامگاه اینجا؟

جنون از سایهٔ دیوار این ویرانه می‌خیزد

تصاویر و صوت

دیوان نظیری نیشابوری با تصحیح و تعلیقات محمدرضا طاهری - نظیری نیشابوری - تصویر ۱۷۵

نظرات