
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۲۵۷
۱
نه فوت صحبت این دوستان غمی دارد
نه مرگ مردم این عهد ماتمی دارد
۲
میان این همه احباب پرده پوشی نیست
دریده پرده ترست آن که محرمی دارد
۳
به خوش بیانی هم صحبتان ز جای مرو
که پر ز نیش بود هرکه مرهمی دارد
۴
به هرزه دفتر امید هرکجا مگشا
که مبتلای هوا کار درهمی دارد
۵
هزار لطمه ز هر خار بایدش خوردن
نکوسرشتی اگر طبع خرمی دارد
۶
ز طعن گرسنه چشمان دلیر ننماید
هلال عید که ابروی پرخمی دارد
۷
به کاوش مژه رگ های جانش بشکافد
تنک دلی که چو من چشم پر نمی دارد
۸
ز خویش و اهل گذر کن که ملک بی خویشی
برون ز عالم این خلق عالمی دارد
۹
به جاه و حشمت دنیا چرا قفا نکند
کسی که همچو «نظیری » مسلمی دارد
نظرات