
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۲۷۲
۱
ای مطرب جان سوخت دلم پرده دگر گیر
یا پرده ازین راز به یک مرتبه برگیر
۲
راهی به نوا زن که غم عشق درآید
گو شورش و مستی و جوانی ره درگیر
۳
راهی که به مطلوب قریب است عزیز است
تا سر برود، پای ازین مرحله برگیر
۴
اسرار خرابات مغان ساده توان یافت
هان ای بط می بلبله پرداخته تر گیر
۵
زین هم نفسان آتش سردت نفروزد
یار دم گرمی شو و چون سوخته درگیر
۶
تو طفلی و این راحت و غم مهد و مقیمت
تا خون جگر شیر شود خون جگر گیر
۷
جام فلک آمیخته شهد و شرنگست
کاری که ازو ساخته تر گشت بتر گیر
۸
تا در طلب کام خودی کام نیابی
بگذر ز مراد خود و مقصود به بر گیر
۹
دل ز اول شب طالب فیض است «نظیری »
لب باز کن و ساغر لبریز سحر گیر
نظرات