
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۲۸۲
۱
ای صبا از گل عطار نشانی به من آر
وز گلستان نشابور خزانی به من آر
۲
خط ترخانی جاوید به عالم ندهند
بگذر از عالم و منشور امانی به من آر
۳
فرصتم نیست که از سنگ قضا سر خارم
گر امانی نبود تاب و توانی به من آر
۴
تیرباران ستم از پی هم چند رسد؟
ناوکی میکشم از سینه کمانی به من آر
۵
هر نشانی که ز سوداش دهی سود دهد
اگر از مایه نماندست زیانی به من آر
۶
کشت زار طربم تشنه آتش شده است
مطرب ابر دم برق زبانی به من آر
۷
چون شرر در دل سنگست ز جانان سخنم
تا برآرم نفسی سوخته، جانی به من آر
۸
ملک گیران سخن سکه به باطل زدهاند
زین هم سیم دغم نقد روانی به من آر
۹
دلم از صنعت الفاظ «نظیری» بگرفت
از دم پرهنری ساده بیانی به من آر
تصاویر و صوت

نظرات