
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۲۸۵
۱
هر که از درگه تو گردد باز
همه درها برو کنند فراز
۲
ایمن از بیم بی نیازی تو
نتوان دید سوی تو به نیاز
۳
چشم شاهدپرست چون بندم
به حقیقت رسیده ام ز مجاز
۴
در پس پرده حسن رازی داشت
روی تو در میان نهاد آن راز
۵
همچو طفلی که تازد از آغوش
عشق از حسن تست در پرواز
۶
گر تو خواهی که پرده برداری
مو بر اندام ها شود غماز
۷
تا به یاد توایم در خلوت
پا به راحت نکرده ایم دراز
۸
به چه آسوده دل شود محمود
ملک شوریده تر ز زلف ایاز
۹
سال ها شد قفای پرده دل
گشته قانون عشقبازی ساز
۱۰
کس نداند کجاست این مطرب
سخت نزدیک می رسد آواز
۱۱
نیست پروای خود «نظیری » را
تو ز رحمت به کار او پرداز
نظرات