
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۲۸۸
۱
بخت ما سست و عشق تو فیروز
ما همه خوشه چین تو خرمن سوز
۲
عشق تو رقعه ساز کسوت ها
عقل ما ابله مرقع دوز
۳
بر مرقع گل فنا دوزیم
بویی از معرفت نبرده هنوز
۴
لن ترانی جواب بوالهوس است
چند صوم وصال و فصل تموز
۵
صوفی آنگه شکنج در ابرو
کس ندیدست عاشق کین توز
۶
شادمانی که نیست قسمت نیست
غم که روزیست می رسد شب و روز
۷
روی آسودگی نمی بیند
عاقبت بین و عافیت اندوز
۸
هست از دولت محبت تو
شب ما روز و روز ما نوروز
۹
در غمت داغ های سینه ماست
همه گل های بوستان افروز
۱۰
نحوی و منطقی فقیه و حکیم
همه از عشق ما فلاح آموز
۱۱
تو به صورت مبین «نظیری » را
که حقیقت بیان شود به رموز
نظرات