نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۲۹۳

۱

دل ها همه به بوی گل آویختست باز

عیشی به طرف هر چمن انگیختست باز

۲

شوق شراب و شاهدم افتاده در دماغ

سودا متاع بر سر هم ریختست باز

۳

یادم ز خنده لب معشوق می دهد

گل بر جراحتم نمکی بیختست باز

۴

دریاب کاین عبیر چه خوش بوی کرده اند

در باغ عطرها به هم آمیختست باز

۵

از میکده به گشت چمن آمده نشاط

غم از چمن به مدرسه بگریختست باز

۶

شیخان خرقه پوش خرابند ازین هوا

در دست ابر سبحه بگسیختست باز

۷

دامان کوه گیر «نظیری » که از کمر

فرداست تیغ قهر برآهیختست باز

تصاویر و صوت

نظرات