
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۲۹۴
۱
سخن گویید با من کمتر امروز
که دارم دل به جای دیگر امروز
۲
چنان سودا مزاجم را گرفته
که تلخم می نماید شکر امروز
۳
چنان اشکم به خشک و تر رسیده
که چوبم می نسوزد آذر امروز
۴
ز بس طوفان درو بامم گرفته
فراز بام می یابم در امروز
۵
سمند عشق را زین برگرفتم
خرد را می نهم جل بر خر امروز
۶
به کفر این صنم گر دین نبازم
نویسندم ملایک کافر امروز
۷
دو یک می باختم عمری دوشش را
فکندم مهره را در ششدر امروز
۸
درین عشرت که من جان می سپارم
نمی گرید به مرگم مادر امروز
۹
به ظاهر دیده گر صورت پرستست
منم جان را به معنی رهبر امروز
۱۰
اگر دوران خرد نظمم «نظیری »
کشد حسنش قلم در کشور امروز
نظرات