
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۲۹۵
۱
خمش ز لابه که طبعش مشوشست هنوز
شکر بخور مکن شعله سرکشست هنوز
۲
تحملی که مزاجش به اعتدال آید
میان عفو و غضب در کشاکشست هنوز
۳
بر آشنایی طفل من اعتمادی نیست
فرشته خوست ولی آسمان و شست هنوز
۴
شبی به میکده اش برقع از جمال افتاد
قرابه آب فشان جام در غشست هنوز
۵
مگر جراحت حرمان عشق بسیارست
که این شسکته خدنگی ز ترکشست هنوز
۶
به یک دو زخم که خوردی ز حسن امن مباش
که در کمین گه ابرو کمان کشست هنوز
۷
نجات نیست «نظیری » ز دهر بوقلمون
اگرچه ریخت گل، ایوان منقشست هنوز
نظرات