
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۲۹۷
۱
سر برآور بر کله داران قباها تنگ ساز
روی بنما عاقل و دیوانه را یک رنگ ساز
۲
شاه و درویش از دل و جان آرزومند تواند
گر نسازی با پلاس فقر با اورنگ ساز
۳
خواست ایزد از دل سخت تو بنماید مثل
با خلیل خویش گفتا کعبه را از سنگ ساز
۴
ما به کلی بر تو ملک دل مسلم داشتیم
حسن را بر تخت بنشان غمزه را سرهنگ ساز
۵
با تو گستاخی است گفتن ترک بدخویی نمای
با دل خود گفته ایم آیینه را بی زنگ ساز
۶
موج حرمان بین و در کشتی آزادی نشین
قهر دوران بین و عریانی سلاح جنگ ساز
۷
یار اگر جوری کند بر جبهه طالع نگار
بخت اگر رحمی کند فهرست نام و ننگ ساز
۸
صوفی و مطرب ز بانگت در خلاف افتاده اند
یا صداع کس مده یا ناله را آهنگ ساز
۹
ما به ناخن تار و پود جسم از هم کنده ایم
خواه تار سبحه گردان خواه زلف چنگ ساز
۱۰
نیست با آسودگی چندان «نظیری » لذتی
با لب پرخنده و با چشم پرنیرنگ ساز
تصاویر و صوت

نظرات