نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۳۱۳

۱

از نیاز و طاعتم مقصود دیدارست و بس

چون شود روز قیامت با توام کارست و بس

۲

بس کمر در خدمت گبر و برهمن بسته ام

این که می سازم ردا و خرقه زنارست و بس

۳

نکته ای از دوست بر خاطر گران آورده ام

هرکه از گلزار می آید گلش بارست و بس

۴

دیده بهر ابتلا صد جا فریبم می دهد

گرد دل هرچند می گردم همین یارست و بس

۵

تا به گردن شیخ در قرض نماز و روزه است

گر به تحقیقش ببینی ریش و دستارست و بس

۶

جذبه خاص عنایت کی دلیل ما شود

دستگیر ما ضعیفان ناله زارست و بس

۷

نه دم صوفی صفا بخشد نه راز خلوتی

روشنی دل ز فیض چشم بیدارست و بس

۸

یوسف از بیع «نظیری » رفته بیرون بارها

در همه بازار قلاشی خریدارست و بس

تصاویر و صوت

نظرات