
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۳۲۲
۱
تو کودکی به بزرگان زبان درازی بس
به صید شیردلان قصد شاهبازی بس
۲
برای قبله اسلام کعبه ساخته اند
نیاز خاک سر کوی خانه سازی بس
۳
ز شهر گرد به یک تاختن برآوردی
ز رخش جور فرود آی تاکتازی بس
۴
تو خوب رو به هر آلایشی قبول دلی
مساز جامه نمازی، رخ نمازی بس
۵
به روی معجزه خال مجاهدی که تو راست
برای کشتن اهل فرنگ غازی بس
۶
چنان برد دل محمود چشم هندویت
که با ایاز بگوید دگر ایازی بس
۷
قد چو چنگ نگویم که در کنارم گیر
به نغمه ای که ز دورم همی نوازی بس
۸
نیاز، شیوه ما عاجزان محتاج است
تو را که حسن و جمالست بی نیازی بس
۹
نقاب طلعت خورشید چند خواهی بود
شبا! تو زلف نگارم نیی درازی بس
۱۰
چو صبح بر مه و انجم خلاف می گرم
همین که خصم شود پست سرفرازی بس
۱۱
ز کج قمار «نظیری » به راستی نبری
به کم زنان دغاباز پاکبازی بس
تصاویر و صوت

نظرات