
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۳۳۷
۱
خرامان آمد از می در سر آتش
چو او آمد درآمد از در آتش
۲
بنفشه کرده خندان بر بناگوش
چو بر طرف کله نیلوفر آتش
۳
ز رنگ آمیزی آن زلف و رخسار
سمندر کرده از خاکستر آتش
۴
لبش افروخته از خنده مجمر
ز عشقش سوخته عود تر آتش
۵
ز هر سو هندوی آتش پرستی
به گرد عارضش رقصان بر آتش
۶
برو پروانه جان افشان و از رشک
فشاند شمع هر دم بر سر آتش
۷
اگر آن بت خلیل الله بسوزد
برد بهر خوش آمد آزر آتش
۸
گر انکار آورد، آن لب عجب نیست
که روح الله زند در ما در آتش
۹
اگر دوزخ به آن لب برفروزند
گل و ریحان شود بر کافر آتش
۱۰
به جنت سوز عشقش گر نباشد
شود بر مؤمن آب کوثر آتش
۱۱
«نظیری » کام دل از سوختن جوی
شود پروانه را بال و پر آتش
تصاویر و صوت

نظرات