
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۳۵۹
۱
ساقیا برخیز با مستان برقص
عشق ساغر می کند گردان برقص
۲
خرقهها را گلفشان کن از شراب
جام بر کف چون گل خندان برقص
۳
کفر و ایمان از برون پردهاند
تو درون پرده با خاصان برقص
۴
بانگ یاسبوح یا صوفی برآر
بر ره ناقوس با رهبان برقص
۵
جای در خلوت به بیذوقی مگیر
بر سَرِ خُم چون مِیِ جوشان برقص
۶
راه ازین شورش به مقصد میرسد
همچو کشتی بر سر طوفان برقص
۷
برفشان هستی، که جانان جان ماست
صوفیا با ساز و با دستان برقص
۸
هر سرشکم در تماشا دیدهایست
لخت دل گو بر سر مژگان برقص
۹
هوشمندان دار برپا میکنند
مست گو منصور در زندان برقص
۱۰
هست ازین کشتن «نظیری» زندگی
روی بر شمشیر در میدان برقص
نظرات