
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۳۶۳
۱
دهم دو ملک به یک نغمه رباب عوض
کنم به سایه ابری صد آفتاب عوض
۲
ز قید خانقهم دل گرفته دیر کجاست؟
که زهد ناب کنم با شراب ناب عوض
۳
سبویم از چه زمزم شکسته می آید
به گردن خم می افکنم طناب عوض
۴
دلی ز بادیه کعبه تشنه تر دارم
روم به دیر به طوفان کنم شراب عوض
۵
طمع که سر به زمین داد آبرویم را
به جوی حاصلم آرد به جرعه آب عوض
۶
فلک که پرده ز چشم حسود دور انداخت
ز تاب می فکند بر رخم نقاب عوض
۷
عمارت دل من دور چرخ برهم زد
که نیست مایه صد گنج این خراب عوض
۸
به مدعای دل خود کجا رسم؟ هیهات
که صد سؤال مرا نیست یک جواب عوض
۹
کنون دل و خرد از خواب چشم بگشایند
که رفت دیده سوداییم به خواب عوض
۱۰
نماند مایه «نظیری » قناعت اکسیر است
مجو جز از در همت به هیچ باب عوض
نظرات