
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۳۷۵
۱
هنوز عارف و عامی نداشتند نزاع
که لای باده مقررر شد از برای صداع
۲
مرید و مرشد و خادم تمام می دانند
که رند صومعه می می خورد به چنگ و سماع
۳
غریب و عاشق و مستم خدا نگهدارد
ز شر شحنه غدار و مفتی طماع
۴
اگر طبیب ترش روی دیر می میرد
چه غم ز تلخی صبر است چون بود نفاع
۵
برین بساط تماشاگریم تا بینیم
چه می کند امل پهلوان و مرگ شجاع
۶
رسوم تو ننهد مهر و ماه تا دوران
هزار بار نگوید به تنگم از اوضاع
۷
پی خرید سرانجام کارها رفتند
به آن دیار که نایاب بود و قحط متاع
۸
تو را اگرچه به این خاکیان رجوعی نیست
ضمیر غایب ابدال را به تست ارجاع
۹
تو قدر ذره چه دانی «نظیری » از خورشید
که دیده تو ضعیفست از تمیز شعاع
تصاویر و صوت

نظرات