
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۳۷۹
۱
کند همیشه به دل چشم روسیاه نزاع
گدای گرسنه دارد به پادشاه نزاع
۲
چو روز حشر نقاب از جمال برداری
کند به چشم پراکنده بین نگاه نزاع
۳
ز خلق و رای رخت پست طالعم چه کنم
نمی توان به فلک کرد و مهر و ماه نزاع
۴
ضعیف افکن و مسکین کشند چشمانت
کنند مردم بدخو به بی گناه نزاع
۵
حدیث بندگی و اجر می کنم به سپهر
نمی کنم به سر خواجگی و جاه نزاع
۶
بلا و حادثه بر ما به حکم غمزه تست
به پشت گرمی سلطان کند سپاه نزاع
۷
که داد ناله مظلوم می دهد فردا
کند برای تو داور به دادخواه نزاع
۸
دل از عتاب تو خالی نمی توان کردن
صفای آینه ما به اشک و آه نزاع
۹
بغیر معنی شکرت اگر به یاد آید
نفس به قول «نظیری » کند بر آه نزاع
نظرات