نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۳۸

۱

گل خلعت نو داد دگر شاخ کهن را

بر سلطنت حسن سجل ساخت چمن را

۲

شاخ گل خوش بو به ره باد سحرگاه

بگشود سر نافه غزالان ختن را

۳

شد لاله به خمیازه به یاد می لعلت

از باده لبالب چو قدح دید دهن را

۴

افراخت صراحی سر و گردن به توجه

تا خوش به کف مست دهده جام ذقن را

۵

سر تا قدم نی به تماشا نگران شد

تا خوب دهد چنگ به مطرب برو تن را

۶

حوران بهاری به نثار می و مطرب

در بوسه گرفتند سراپای چمن را

۷

در عهد می و نغمه ز بس دید درستی

سنبل ز خم جعد برون کرد شکن را

۸

گلبرگ بناگوش رخت بود مناسب

گل دست شد و بست بر او زلف رسن را

۹

بر گوش خورد نعره احسنت «نظیری »

پرسی اگر از مرده صدساله سخن را

تصاویر و صوت

نظرات