
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۳۸۲
۱
نه گل این جا ز عشق خار فارغ
نه مل از شورش خمار فارغ
۲
درین مجلس طرب هر دم فزونست
نگردد ساقی از ایثار فارغ
۳
شب آمد نوبت سودای ما شد
ز شور و فتنه شد بازار فارغ
۴
ملک خفت و عسس طبل سوم زد
شدیم از زحمت اغیار فارغ
۵
رقیب و پاسبان خوابید و گردید
دل پوینده از زنهار فارغ
۶
شکر لب بوسه ها بر کام جان داد
لب جوینده از اظهار فارغ
۷
به یکرنگی و یک تایی رسیدیم
شدیم از مصحف و زنار فارغ
۸
از آن سودای ما آخر نگردید
که حسن او نگشت از کار فارغ
۹
به شب از بس که گستاخم «نظیری »
نگردم روز از استغفار فارغ
نظرات