
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۳۸۵
۱
آنی به اثر داری و شأنی به تصرف
دل ها نشود شیفته کس به تکلف
۲
فکر تو به وحدت برد از گفت مجازم
هرچند که طبعم بگریزد ز تصوف
۳
بر قامت ما کسوت تقصیر بریدند
تا زیب خداوند شود عفو و تلطف
۴
لب باز کشیدیم که مهر تو درآید
پستان کرم شیر درآرد به توقف
۵
از غبن زمانی که به قید تو نبودم
در خود به غضب بینم و در توبه تأسف
۶
چون گرسنه سفله به خوان تو رسیدم
از لقمه بسوزم لب و کام و نکنم پف
۷
مستوری تو بیش کند شوق «نظیری »
جز عصمت یوسف ندرد پرده یوسف
نظرات