
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۳۹۴
۱
نگشت دامن گردی درین بیابان چاک
درون نتاخت سواری درین جهان چالاک
۲
اگر مسیح وشی پای در رکاب کند
به مرگ بازنداریم دستش از فتراک
۳
کجا رسیم درین تیره شب خدا داند
به یک دو گام فتادیم در هزار مغاک
۴
به مسکنت بنشینیم تا قبول کنند
طفیلیان سر خوان خواجه لولاک
۵
به فتوی خرد پارسا طلاق دهیم
اگر هزار ببخشند مهر دختر تاک
۶
به گریه دیده ز آلودگی فرو شوییم
که پاک را نتوان دید جز به دیده پاک
۷
فریب نغمه و ساغر خورم معاذالله
به قول مطرب و ساقی روم ز جا حاشاک
۸
خلاف در سر ما طره تو آشفته
گنه ز جانب ما چهره تو آتشناک
۹
چه تلخی است که در نشئه محبت ماست
که زهرخنده ات افعی و ماند از تریاک
۱۰
ازین نشاط که در خاطری «نظیری » را
عجب نباشد اگر گل برویدش از خاک
نظرات