نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۳۹۸

۱

تا عشق چه ها کند به بلبل

بسیار دریده پرده گل

۲

شمشیر مقربان دریده

دیوانه عشق بی تأمل

۳

برتر بود آستانه عشق

از هرچه خرد کند تعقل

۴

جانان خواهی گذر ز کونین

دنیا سیل است و آخرت پل

۵

بر آتش قهرت ار نشانند

دل خسته مدار در توکل

۶

تا چون رخ دلبران برآری

از خرمن شعله شاخ سنبل

۷

بر مور نهاده اند باری

کافلاک نمی کند تحمل

۸

رحمی که ز دست می رود کار

به غرقه جفا بود تغافل

۹

دوری چو تو یوسفی برآید

از جنس توالد و تناسل

۱۰

در عشق گریز تا بیابی

ملکی که نکرده کس تخیل

۱۱

بزم تو و آنگهی «نظیری »

از چرخ نمی کند تنزل

تصاویر و صوت

نظرات